صاحبنظران معتقدند، شهر موجودی زنده است که در محیطی طبیعی به حیات پیچیدهاش ادامه میدهد، رشد میکند، بیمار میشود و میمیرد.
با تأمل در اجزای درونی بدون این موجود زنده، مجموعهها و عناصری قابل مشاهده است که یکی از آنها عناصر مربوط به مبلمان شهری است. این عناصر به منظور آسایش و راحتی، ارائه اطلاعات، کنترل حرکت، حفاظت و بهرهگیری شهروندان مستقر شدهاند. این اشیاء نه فقط نیازهای مادی، بلکه نیازهای روحی و روانی استفادهکنندگان را نیز باید پاسخگو باشند.
هرگونه نارسایی در طرح و اجرای عناصر، نه تنها نقض غرض در عملکرد آن است، بلکه جانمایی غلط و ترکیب نامناسب عناصر با یکدیگر و با محیط نیز میتواند ناهنجاریهای زیادی را به بار آورد. لذا لازم است اصول زیباییشناسی در طراحی و جانمایی رعایت شود.
در حالی که به زحمت میتوان زیبایی را تعریف کرد ولی قطعاً ترکیب هنرمندانه عناصر طراحی چون خط، فرم، بافت و رنگ برای ایجاد یک زیبایی در منظره نقش غیرقابل انکاری دارد.
تناسب رابطه نسبی و قیاس بین اجزاء برای ایجاد ارتباط و هماهنگی در کل فضا و عنصری مشترک و فعال است. هر شیئی دارای تناسبات خاص است. این تناسب موزون با ترکیب و ارتباط با اشیاء مجاور، زیبایی را به وجود میآورد، بنابراین در طراحی شهری برای ایجاد زیبایی، عناصر به کار گرفته شده باید با فضای پیرامون متناسب باشد.
رویکردی دوگانه
تناسب بر دو نوع است؛شهودی و هندسی. تناسب شهودی تناسبی است که در آثار هنرمندان طراحی شهری برای ایجاد آرامش در انسان است که با ایجاد تعمیق و قدرت در دید بصری انسان میسر میشود.
یک اثر هنری در این مقوله با توجه به شرایط محیطی و قوام آن با شرایط فنی و تکنیکی خلق میشود و نخستین شرط طراحی، تناسبات انسانی در ابعاد مختلف است و اما در تناسب هندسی کیفیت نسبتها مورد نظر است، به طوری که هر جزیی از یک عنصر با خود و مجموعهای که در آن قرار گرفته باید تناسب داشته باشد. در اینجا نسبت طلایی را میتوان مطرح کرد.
با تلفیق تناسب هندسی و شهودی، بهترین آثار هنری خلق شدهاند، بنابراین با سنجش تناسب اجزا با خود و محیط اطراف و عناصر مجاورشان و ملحوظ کردن تناسب و کاربرد انسانی، اصول زیباییشناسی شکل میگیرد.
عناصر مبلمان شهری به طور کلی عبارتنداز:
1 - عناصر تسهیلات گذران اوقات فراغت، 2- عناصر زیستمحیطی و بهداشتی،3- عناصر اطلاعرسانی 4- عناصر تسهیلات ترافیکی، 5- عناصر تأسیسات و تجهیزات شهری، 6- سایر عناصر.
هدف از نگارش این سطور، بیان نارساییهای شهری نیست، بلکه نقدی بر عدم تناسبهاست که در شهرهای ایران به چشم میخورد و علیرغم صرف هزینههای سنگین و تلاشهای بیدریغ شهرداران و مجریان، متأسفانه، ناهنجاریهای زیادی مشاهده میشود که نمونههایی از آن را میتوان ذکر کرد:
- نصب مجسمه حیوانات (گوزن و غیره) در رفوژ وسط یک گذرگاه نسبتاً تنگ
- ساخت میدان بدون توجه به تناسب دایره وسط با فضا و معابر پیرامون
- صدور مجوز و ساخت غولهای فولادی و بتنی (آپارتمان) در کوچههای با عرض کم و گم شدن اصول زیباییشناسی
- ایجاد نشانههای شهری بیتناسب با فضا و مفهوم مانند نصب مجسمه طاووس در میدانی به نام بسیج
- اجرای معابر و میدانهای عجیب الخلقه.
طرحهایی با مجریان کارآمد
امروز در هیچ جای جهان نمیتوان شخصی را مخالف برنامهریزی یافت، طرحهای هادی و جامع و تفضیلی، برنامههای شهری هستند که همانند تمام طرحها، مجریان شایسته خود را میطلبند و در گزارشها، مشاهده کردهایم که درصد کمی از این برنامهها اجرا شدهاند و این مسئله، البته دلایل متعددی دارد که تنها بخشی مربوط به مجریان است.
اصل اول تفکر و بعد عمل را نباید فراموش کرد، تفکر هم ساز و کار خود را دارد، ابتدا باید شخص تصمیمساز، تخصص ویژه تصمیمسازی را داشته باشد و با تکنیکهای تشخیص هر مشکل و تکنیکهای طراحی و توسعه شهری آشنا باشد.
امروزه روش تصمیمسازی، روش جمعی و تیمی است، برای کوتاه شدن سخن این گفتار را با ذکر چند سؤال به پایان میبرم:
- به راستی افراد تصمیمگیر و مجری باید چه ویژگیهایی داشته باشند؟
- مجموعهای که قرار است تولید شود، برای چه هدفی است و باید چه گروههایی را منتفع سازد؟ باید با چه فضایی ترکیب شود و کدام مفهوم را ارائه نماید؟
- اصولاً جایگاه سازمان نظام مهندسی که به تدریج بافت شهرها زیر نظر مهندسین آن ساخته میشود چه نقشی در تغییر شکل شهرها و اجرای اصول دارد؟
اشاره به این نکته لازم است که یکی از هفت رشته اصلی نظام مهندسی ساختمان، رشته شهرسازی بود و به دلایل مبهم، مهندسین شهرساز، کمترین تأثیر را در اجرا و شکلگیری شهرها دارند.
طراحی مبلمان شهری به ویژه در کلانشهرها برای شهروندان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ساکنان شهرهای بزرگ به دلیل قرارگرفتن در معرض مشکلات ناشی از زندگی در محیطهای پراسترس نیازمند استفاده از فضاهای عمومی شهری هستند.
ترافیک، سروصدا وکار در محیطهای پرسروصدا سبب میشود تا شهروندان برای رفع خستگیهای ذهنیشان به دنبال توقفگاههایی هر چند کوچک اما آرامش بخش باشند.از سوی دیگر طراحی ساختمانهای مسکونی نیز در این شهرها از محیط کافی برای رفع خستگی شهروندان برخوردار نیستند.
کمبودفضای کافی در خانه و متراژهای اندک خانهها سبب میشود تا نیاز شهروندان را به فضای شهری برای رفع خستگی و رهایی از استرس بیشتر کند، از همین رو طراحی مبلمان شهری در این شهرها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
یکدم نشستن در یک ایستگاه اتوبوس و یا کمی استراحت در پارک کوچک محلی چنانچه آرامشی نسبی را برای شهروندان به همراه داشته باشد میتوان امیدوار بود تا شرایط بهتری برای شهروندان فراهم شود.